رویکردها درباره انگیزه سفر
پژوهشگران رشته گردشگری که درباره انگیزه سفر به تحقیق پرداخته اند با مروری بر تاریخچه سفر، توانستهاند روندهای کلی اجتماعی را شناسایی کنند.
کارهای اسنلی پلاگ[۱] نمایانگر نخستین تلاشهایی است که کوشید افراد را با توجه به روشهای روانشناسی طبقهبندی، الگوهای رفتارهای آنها را مشخص و این الگوهای رفتاری را با نوع رفتار شخص در سفر مرتبط کند. پلاگ طیفی از شخصیت رسم کرد و دریک تنها طیف افراد درون گرا[۲]و در انتهای دیگر افراد برون گرا[۳] را قرار داد. برای افراد برون گرا، مسافرت راه یا وسیلهای است برای نشان دادن اعتماد به نفس و حس کنجکاوی؛ برای افراد درون گرا مسافرت باید به مکانهای بسته صورت گیرد، فرد در فعالیتهای خانوادگی مشارکت کند ودر مسافرت، رفتار محتاطانه نشان دهد. در شیوه طبقهبندی پلاگ، افراد برون گرا به سفرهایی دست میزنند که حس کنجکاویشان تحریک گردد و در پی انجام کارهای متهورانه هستند، ولی افراد درون گرا به خود اعتماد کمتری دارند و به مکانهایی میروند که از نظر روانی احساس امنیت بیشتری بنمایند. از دیدگاه پلاگ میزان درآمد، الگوی رفتاری او را تعیین میکند و فردی که از نظر مالی محدودیت دارد بیشتر درون گرا میشود و اگر این وضعیت تغییر یابد از نظر رفتار در مسافرت برون گرا میشود (مثل یک دانشجو کسب درآمد را آغاز میکند). ضعف روش یاد شده دراین است که نمیتوان بر این اساس رفتارهایی که به سبب چندین عامل انگیزشی به وجود میآید، توجیه نمود و نیز نمیتوان این دو بعد درونگرایی و برونگرایی را اندازهگیری کرد. با وجود این، در زمانی که هنوز شیوه ارزیابی جنبههای روانی مسافران محدود بود، پلاگ توانست به مدیران این موضوع را تلقین کندکه درباره انگیزههای سفر مطالب بیشتری بیاموزند (وای.گی، ۱۳۸۸: ۱۹۰).
رویکرد سلسله مراتب انگیزههای سفر
پیرس[۴] یک تئوری انگیزش سفر ارائه کرد و آن را سلسله مراتب انگیزههای سفر[۵] نامید. در این روش چنینن استدلال میشود که رفتار مسافر دارای یک سلسله مراتب انگیزه سفر است.با توجه به سلسله مراتب نیازهای مازلو[۶]، الگوی مبتنی بر سلسله مراتب انگیزههای سفر بیشتر به نردبانی شباهت داردکه دارای پلهها یا سطوح متعدد است. اگر نیازهای خاص هر پله یا سطح را باز کنیم، به یک طبقه از نیازهای روانی گسترده میرسیم. سلسله مراتب نیازهای سفر، بر اساس دیدگاه مازلو بیانگر این است که در سطوح پایین فرد ارضا میگردد و سپس قدم به مرحله بعدی میگذارد. با وجود این، مجموع انگیزههای مسافر میتواند بیانگر یک الگو و نه یکایک انگیزهها باشد. برای مثال کسی که به اورلاندو در ایالات فلوراید مسافرت میکند و به والت دیسنی میرود، احتمالاً برای تفریح، یا محیطی امن به آنجا میرود تا بچهها سرگرم شوند، همه خانواده از آن بهرهمند گردند ودرباره فرهنگ آمریکایی تجربههایی را به دستآورند. بدین گونه، چندین سطح از نیازهای سفر به صورت همزمان موثر واقع میشوند که تصویری چند انگیزهای ارائه میگردد. این انعطاف پذیری بیانگر این است که با گذشت زمان و در شرایط مختلف، نوع انگیزه فرد برای مسافرت تغییر میکند.در الگوی مبتنی بر سلسله مراتب انگیزههای سفر، مقصد مسافر به مکانی در نظر گرفته میشود که فرد میتواند در آنجا تفریحهای گوناگون کند، به گردشهای مختلف برود و تجربههایی بیاموزد که از نظر روانی و شخصیتی برای او سازگار است. بدینگونه، الگوی مبتنی بر سلسله مراتب انگیزههای سفر پویاست و به انگیزههای چندگونهای توجه میکند که فرد باید در شرایط و موقعیتهای خاص، رفتارهای متفاوت داشته باشد. مکان یا بستر سفر چارچوبی را به دست میدهد که میتوان بر آن اساس سلسله مراتب انگیزههای سفر را مشخص کرد (وای.گی، ۱۳۸۸: ۱۹۳).
[۱]– Stanly plog
[۲]-psychocentric
[۳]– allocentric
[۴]– pearce
[۵]– Travel career ladder
[۶]– maslow